ببخش اگه گاهی از عکس افرادی استفاده میکنم که در زیبایی سر زُلف تو هم نیستن...
دلیلشم اینه که به تعداد پُست هایی که میزارم عکس از شما ندارم...
ولی بدون هر عکسی را میبینم تو را میبینم...
به نام خدایی که در این نزدیکی است....
سلام....
به قول ننه جانم زندگی در جریانه و ما نمیتونیم اون را به عقب برگردونیم ،اوج حماقت ها و اشتباهات من باعث شد که الان از هم دور بیوفتیم ولی به نام تو سوگند که نمیزارم از دستم بری و هر روز و هر ساعت تلاش می کنم تا دوباره کنارت برگردم ،و با دلی شکسته و چشمی پر خون تو را دوباره از خدا طلب می کنم....
فاطمه جونم ،این دست نوشت های حقیر فرصتی است برای اینکه بدونی تو فراق تو چطور روزگار میگذرونم و مجالی است برای نزدیک شدن دوباره من و تو و بزرگ کردن نهال عشق دیرینی که به هم داریم ،پس قبول کن و از من بپذیر هدیه کوچکی را که با خون جگر و اشک چشم واست آماده می کنم....
و اما برای من هنوز هم فاطمه ،فاطمه است....