تو را از دست نخواهم داد

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت ،فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

تو را از دست نخواهم داد

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت ،فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

مشخصات بلاگ

به قول حضرت مریم (س) عشق به همسر و فرزندانمان ما را نجات خواهد داد....

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است


یادت نره...

وقتی همه روزگارت غمه...

یکی هست که می خواد از کنارت نره...

تا تَش...

تا چشمات تر نشه با اشک...


  • حضرت اشک (ع)



بی تو انگار کل این شهر قهر با من...

وقتی نیستی نفس هام اشتباهن...

هیچ کس تو دنیا مثل تو منا دوست نداره...

هیچ کس تو دنیا واسه من تو نمیشه...

  • حضرت اشک (ع)

ببخش اگه گاهی از عکس افرادی استفاده میکنم که در زیبایی سر زُلف تو هم نیستن...

دلیلشم اینه که به تعداد پُست هایی که میزارم عکس از شما ندارم...

ولی بدون هر عکسی را میبینم تو را میبینم...

  • حضرت اشک (ع)



رُخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم...

قد برافراز که از سرو کنی آزادم...

  • حضرت اشک (ع)



دوباره میام پیشت...

زیر آسمون دلت...

تو را بغل میکنم...

نفسم تو نفست می خوره گره...

با تو آرومم...

اینه قانونم...

دوست دارم خانومم...

  • حضرت اشک (ع)


من واسه داشتن تو به آب و آتیش میزنم...

از زندگیم شاید ولی از تو که دل نمیکنم...

  • حضرت اشک (ع)


فهمیدم به همه ثروت عالم...

نمی ارزه که باشه تنهایی آدم...

  • حضرت اشک (ع)


من از عمق خاطراتت اومدم....
من از قطره قطره های اشکت اومدم....
من از زمین و آسمونت...
از نگاه گرم مهربونت...
من از عمق دلگیر شب ها...
و از روزگار سختت اومدم...
من یعنی مرد پائیز و بارون...
چتر ،سیگار ،پیاده ،داغون...
من یعنی یه تخت پاره...
رو موج بلند حماقت هام...
روزی که رفتی برای زایمان...
من افتادم از درخت...
سبز بودم اون روز...
ولی حالا تو خزون زمون...
میون این همه گریه و خون...
خشکیدم و زرد شدم و پائیز...
  • حضرت اشک (ع)


بدون که برای من بس نیست این خیال تو...

یه شهر را می گردم دنبال تو...

بعد تو داغونم...

منا باور کن...

  • حضرت اشک (ع)


نمیشه کنار بیام با تنهاییام با یه دل داغون این روزا....

نمیشه فکرم نره به سمت حرفات ،به خاطراتمون این روزا....

نه نمیشه....

نه نمیشه....

نه نمیشه فراموش کنم هر چی با تو گذشت....

نه نمیشه ،هر کجا که باشم دلم با توئه تا همیشه....

  • حضرت اشک (ع)



به نام خدایی که در این نزدیکی است....

سلام....

به قول ننه جانم زندگی در جریانه و ما نمیتونیم اون را به عقب برگردونیم ،اوج حماقت ها و اشتباهات من باعث شد که الان از هم دور بیوفتیم ولی به نام تو سوگند که نمیزارم از دستم بری و هر روز و هر ساعت تلاش می کنم تا دوباره کنارت برگردم ،و با دلی شکسته و چشمی پر خون تو را دوباره از خدا طلب می کنم....

فاطمه جونم ،این دست نوشت های حقیر فرصتی است برای اینکه بدونی تو فراق تو چطور روزگار میگذرونم و مجالی است برای نزدیک شدن دوباره من و تو و بزرگ کردن نهال عشق دیرینی که به هم داریم ،پس قبول کن و از من بپذیر هدیه کوچکی را که با خون جگر و اشک چشم واست آماده می کنم....

و اما برای من هنوز هم فاطمه ،فاطمه است....

  • حضرت اشک (ع)